سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]

شبی خواب دیدم . خواب دیدم درطول ساحل با پروردگارم قدم میزنم.

سراسر آسمان صحنه هایی از زندگی ام را نشان میداد.برای هر صحنه ،به دو ردیف رد پا روی شن توجه کردم . یکی به من تعلق داشت ودیگری به خداوند.

وقتی آخرین صحنه در مقابلم نمایان شد،باز به رد پاها نگریستم.فقط یک ردیف رد پا باقی مانده بود.

همچنین متوجه شدم که این در بدترین واندوه بارترین اوقات زندگی ام اتفاق افتاده بود .مضطرب شدم واز پروردگار پرسیدم:

پروردگارا،تو گفتی که از هنگامی که من تصمیم گرفتم از تو پیروی کنم ،تو تمام راه را با من گام خواهی برداشت،اما من متوجه شدم که در طی سخت ترین اوقات زندگی ام فقط یک رد پا وجود دارد،نمی فهمم چرا،وقتی به تو بیشتر احتیاج داشتم ،تو مرا ترک کردی ؟؟؟

پروردگار پاسخ داد:فرزند عزیزم ،من تو را دوست دارم وهرگز رهایت نمی کنم.

در دوران آزمون ورنج تو ،وقتی فقط یک ردیف رد پا می بینی زمانی است که من تو را در آغوشم می بردم